Quantcast
Channel: ღ♥ღ عشق را باور کنیمღ♥ღ
Viewing all articles
Browse latest Browse all 21

تولد من

$
0
0


سلام دوستان عزیز امیدوارم خوب و خوش باشین

این روزها مصادف با روز تولد من هست یعنی دقیقشو بخوای ۴ مرداد  برای همین مناسبت خواستم این پست رو به روز تولدم اختصاص بدم و شمه ای از زندگی 25 ساله خودم رو به تحریر درآورم .ضمنان خیلی از دوستان خواستند کمی از بیوگرافی من بدونند در این پست چند تا از عکسهام و بیوگرافی هم میزارم .

درست در 25 سال پیش در یک روز گرم تابستانی پسری متولد شد . اون اخرین بچه  و تنها پسرخانواده بود ، خوب معمولا بچه آخر اونم تک پسر خیلی مورد توجه قرارا میگیره . خوب طبق معمول با شیر مادر و غذاهای مکمل شروع به رشد کرد تا سن شش سالگی حادثه خاصی در زندگیش پیش نیومد تا اینکه در سن 6 سالگی مثل هر کودکی به آمادگی رفت در این دوره هم اتفاقات خاصی پیش نیومد رفت وآمد به امادگی ،شرکت در برنامه های نمایشی ، نقاشی و ... . خوب یکسال گذست تا 7 ساله شد خوب وقت اون بود که بره کلاس اول بر عکس خیلیها که روز اول با مادرهاشون میرن کلی هم زاری و گریه می کنن اون پسر با خوشخالی به 2 نفر از دوستاش روز اول مدرسه را شروع کرد خوب سال اول بود شرو شوری یک پسر 7 ساله و بازیگوشی بالاخره اون سال هم تموم شد ولی به دلایلی سال دوم از اون مدرسه به مدرسه دیگه ای رفت رفتن از پیش دوستانی که یکسال با اونا بود خیلی سخت بود ولی چاره ای نبود . این چهار سالم با همه فراز و نشیبهاش به پایان رسید و دوره راهنمایی فرا رسید آن دوره هم با تمام مشکلات خاص اون دوره تمام شد . حالا اون پسر به سن نوجوانی رسیده سنی که اکثرا از آن دوره به عنوان مهمترین دوره زندگی یاد می کنن . اون در سالهای اول دبیرستان بسیار تنبلی کرد و این به خاطر سه سال راهنمایی بود که اکثر کارشناسان از آن به عنوان دوره بسیار بدی برای آموزش یاد می کنند . خوب یک سال اول مشروط شد ولی در سالهای بد عزمش رو جمع کرد و دروس باقیمانده را به خوبی پشت سر گذاشت اون هم در رشته ریاضی که از رشتهای سخت دوره دبیرستان بود ولی با علاقه ای که به رشته ریاضی و دروس اون داشت سه سال رو به خوبی گذروند . در یک تابستون که به یک کلاس کامپیوتر رفته بود راه جدیدی روی پیش اون گذاشت با علاقه ای که به کامپیوتر پیدا کرده بود تغییر رشته داد و به رشته کامپیوتر رفت یکسال هم در اون رشته ادامه تحصیل داد و دیپلم کامپیوتر گرفت  و به خاطر مشکلاتی که بود و کمی تنبلی دیگه ادامه تحصیل نداد ، ولی با علاقه ای که به کامپیوتر داشت بطور تجربی به آموزشهای تکمیلی ادامه داد . در این سالها کارهای زیادی انجام داد از تدریس کامپیوتر تا مدیریت فنی یک شرکت کامپیوتری متصدی فروش شرکت کامپیوتری و.... در حال حاظر هم مدیریت یک کافی نت کوچک را در شهر مشهد به عهده دارد .

خوب دوستان این شمه ای بود از داستان زندگی من که با قلم ناقص من نوشته شده امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید .
(ضمنا این عکس مال 6 ماهگی من هست )  


Viewing all articles
Browse latest Browse all 21

Latest Images

Trending Articles





Latest Images

<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>
<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596344.js" async> </script>